ضرب المثلی به این مضمون داریم که هر وقت حرفی بسیار پرت باشد به آن می گوییم:«حرف صد من یه غاز!»
معاونت سیمای سازمان فخیمه و عریض و طویل صدا و سیمای میلی در مورد عدم پخش ربنای استاد شجریان گفته:«شجریان به دلیل مواضع ضدانقلابی که گرفته است و مواضع بدی که در رابطه با
مردم خودش گرفته است؛ دیگر صلاحیت کافی برای حضور در قلب مردم را ندارد.
او؛ خودش چهره خود را مخدوش کرده است.ما امیدوارم که همچنان که فرصت باقی باشد تا ایشان بازگردند تا نظام هم دست
لطف خود را برسر ایشان بکشد.»
ایشان تا به آنجا که من می دانم جانباز جنگ هستند و ریش و تعهدی ان شاا... دارند،اما نمی دانم آیا گواهینامه ،سند منگوله دار و چیزی از این قبیل از طرف مردم گرفته اند که صلاحیت افراد برای حضور در قلب مردم را تعیین می کنند؟
11:23 صبح
رد صلاحیت شجریان برای حضور در قلب مردم!
بدست روح اله ریاضی در دسته
3:6 عصر
...
بدست روح اله ریاضی در دسته
باز هم جمعی گزینشی را برده اند بیت!
نماینده دانشجویان 3 میلیونی شده اند عده ای دختر چادری و پسر ریش بلند که همه و همه حرف شان باب میل است.
ای کاش اسمش را می گذاشتند مراسم افطار.نه دیدار دانشجویی.
ای کاش به اندازه نامه علی(ع) به مالک زمانی می گذاشتند تا رعیت بدون لکنت کلامش را در پیش والی اسلامی اش بزند.
ای کاش حواس شان باشد که مردم آنهایی نیستند که گزینش شده به این جمع ها می روند و مولا ،مولا می کنند.
یعنی حواسشان هست؟
11:5 صبح
شرط وحدت
بدست روح اله ریاضی در دسته
آنچه این روزها از تریبون های رسمی مطرح می شود ،می تواند نشان دهنده تهدید نظامی کشور باشد.چون افرادی که تا دیروز هرگونه وحدت و مدارا را نفی می کردند و یا صرفا در شعار به آن می پرداختند ،به یک باره غلظت این نوع تعبیرات در جملاتشان افزایش یافته و البته تهدیدهای عجیب و غریب دشمن خارجی هم مزید بر علت شده.
برخی دوستان هم به سیاق روش مالوف نظام،تا پای تهدید خارجی وسط می آید ،به صرافت می افتند که باید وحدت کرد و چه و چه.
اما من همان طور که قبلا هم گفته ام ، اولین شرط وحدت را در تعیین مواردی می دانم که وحدت باید بر روی آنها انجام گیرد.همان طور که در گذشته حاجی زم در مطلبی اشاره کرد،ما دو نوع وحدت کلی می توانیم داشته باشیم:وحدت برای حفظ نظام و وحدت برای اصلاح آن.
اگر قرار باشد به مانند سالیان گذشته ،وحدت برای حفظ نظام باشد و آب از آب تکان نخورد و در بر همان پاشنه بپرخد،وحدت صرفا به یک طرف ماجرا سود خواهد رساند و وقتی تهدیدها رفع شد،آن طرف که معمولا روی زیادی هم دارد ،با توان بیشتری و با تبر به جان طرف مقابل که از قدرت رسمی چندانی برخوردار نیست می افتد و تا از ریشه آن را نکند ول کن ماجرا نخواهد بود.
اما اگر وحدت برای اصلاح نظام باشد ،راه حل اش اصلاح مثبت برخی امور و تغییر در رویه های موجود است.که آن هم مشخصا باید توسط قدرت انجام بپذیرد.یعنی اول بپذیرند که اشتباهاتی شده ،دوم مسببین برخی اشتباهات بزرگ را توبیخ کنند و سوم با تغییر مثبت ،فضایی فراهم آورند که امکان رخ دادن آن اشتباهات حداقل درصدی کاهش بیابد.
در غیر این صورت حتی اگر چون منی ،روزی به خاطر رفع تهدید خارجی وارد گود شویم،به گونه ای رفتار خواهیم کرد که دیگران فکر نکنند چشممان را بر ایرادات بسته ایم و اهم فی الاهم کرده ایم.
والسلام
1:30 عصر
جایگاه عقل
بدست روح اله ریاضی در دسته
جمله ای از شهید علم الهدی روی دیوار لانه جاسوسی زده بودند که به دلم چسبید.به این مضمون:
«ما عاقلانه انتخاب می کنیم و عاشقانه عمل می کنیم»
آنچه امروز در جامعه می بینم آن است که قسمت اولش را عوض کرده اند.دایم در گوش ات می خوانند که عاشقانه و چشم بسته انتخاب کن.اسمش را هم گذاشته اند بصیرت.
فرق است دیگر!
2:0 عصر
ولایت،وسیله یا هدف
بدست روح اله ریاضی در دسته
استاد سروش محلاتی به زیبایی به مفهومی پرداخته اند که به گونه ای عکس در جامعه ما تبلیغ می شود.یادتان است آن راهپیمایی ای که اصول دین اش خواندند.
کاملش را در اینجا ببینید.
«اهمیت
ولایت، از نوع اهمیت "کلید" خانه، یا کلید گاوصندوق است، کلید خیلی مهم
است، ولی به شرطی که در خانه را باز کند، و به شرط آن که در گاوصندوق چیز
باارزشی وجود داشته باشد که با کلید بتوان به آن رسید، والّا کلید یک قطعه
فلز بیارزش است. نگاه "غایت انگارانه" به ولایت، درست نقطهی مقابل نگاهی
است که صاحبان ولایت به ماتعلیم داده اند، مثلاً حضرت صادق(ع) ابتدا
پایههای پنج گانهی اسلام را معرفی کرد: "نماز، روزه، زکوة، حجّ و ولایت."
و سپس به زراره که پرسید: کدامیک افضل و برتر است؟، پاسخ داد: ولایت، افضل
است، چون "کلید" بقیه است و حاکم "راهنمای" بر آن هاست. "الولایة افضل
لانّها مفتاههن و الوالی هو الدلیل علیهن" (الکافی،ج2،ص18)
تعبیر
امام، بسیار دقیق است، از یک سو "تقدم" ولایت و حکومت را بر احکام دیگر
بیان میکند، و از سوی دیگر، با "استدلال" و با مثال خود، تبیین میکند که
این تقدم، "تقدم ابزاری" است، نه تقدّم ارزشی، لذا ولایت ـ فی حد نفسه ـ نه
تنها از احکام دیگر مهمتر نیست، بلکه در ردیف آنها هم قرار ندارد.
"دولت
کریمه" را به دید کالایی که ارزش ذاتی دارد و "غایه القصوی" است نباید
نگریست، بلکه به دید یک "مقدمه" باید آن را شناخت، که بدون این مقدمه
نمیتوان به آرمانهای متعالی بشری دست یافت. لذا معقول نیست که برای حفظ
مقدمه، ذی المقدمه آسیب ببیند.
دعای افتتاح میگوید: دولت کریمه برای
اسلام ومسلمانان است نه این که اسلام و مسلمانان برای دولت کریمه باشند،
تعز بها الاسلام و اهله.
با تأمل در دعای افتتاح باید ارزش غایت
انگارانهی ولایت و حکومت را به ارزش ابزار انگارانهی آن تقلیل داد. اگر
ائمه میخواستند که ما در ولایت و دولت ولائی توقف کنیم چرا ولایت خود را
با استناد به آرمانهای برتر آن تبیین میکردند؟ وچرا در بیان اهمیت ولایت،
جنبهی مقدمه بودن آن را گوشزد مینمودند؟ »
12:15 عصر
تبلیغ روزه خواری!
بدست روح اله ریاضی در دسته
باشگاه استیل آذین بیانیه داده که علی کریمی به دلیل «حرمت شکنی و تظاهر به روزه خواری» از این باشگاه اخراج شده.در ادامه هم این کارشان را «ایستادگی و پافشاری بر مبانی دین مبین اسلام و اصول اخلاقی »دانسته.
تا آنجا که من می دانم گناه افشای فاحشه در بسیاری از موارد از انجام فاحشه بزرگ تر است.
یعنی اگر شما نماز نخوانید یک گناه مرتکب شده اید ولی اگر بروید بیرون و بگویید من نماز نمی خوانم گناه بزرگتری انجام داده اید.
این که یک بازیکن فوتبال در سر زمین تمرین که شاید 200 نفر هم آنجا نباشد ،روزه خواری کند کجا و بیانیه دادن و تبلیغ میلیونی آن کجا.
11:57 صبح
ملزومات ادبیات سیاسی
بدست روح اله ریاضی در دسته
«ادبیات سیاسی» یعنی ادبیاتی که سیاست مداران از آن برای صحبت های دیپلماتیک خود استفاده می کنند،اگرچه دارای اصول علمی و لاتغیر نیست،ولی برای خود قوانینی دارد که به طور معمول در بین اکثر سیاست مداران رعایت می شود.
در «ادبیات سیاسی» ،صراحت جایگاه چندانی ندارد.اصولا سیاست بازی به معنای منفی آن دغلبازی و چند رنگی تعبیر می شود و لذا برای یک سیاست مدار؛ به خصوص صراحت در گفتار، جایگاه و ارزش چندانی ندارد.چرا که گفتار ضمن مسوولیت تراشی بی مورد گاهی برای شخص سیاسی واجد تبعات منفی نیز هست.
حمله رژیم صهیونیستی به ناوگان کمک به غزه را اگر یادتان باشد،هیچ گاه توسط آن رژیم به صراحت این حمله مورد تایید و دفاع قرار نگرفت و دایم درصدد بودند که برای آن دلیل و بینه ای جور کنند.حتی ایالت متحده هم که بسیاری این حمله را با چراغ سبز او می دانستند ،حاضر نشد به صراحت از این حمله دفاع کند و آن را یک حرکت درست و لازم بداند.اما در موقع رای گیری بر علیه اسراییل با سیاست ورزی مانع تصویب قطع نامه می شود.
در کشور خود ما نیز بارها اتفاق می افتد که افرادی قانون را رعایت نمی کنند.به احتمال زیاد این رویه در سطوح عالی نیز رخ دهد، اما تفاوت است بین رییس دولتی که این عدم ابلاغ و یا اجرای قانون را با تعابیری چون«آن را قانون نمی دانم» و یا زیر سوال بردن نهادهای تصویب کننده پاسخ گوید و یا آنکه به گونه ای با تعامل و یا خود را به نشنیدن زدن و یا مذاکرات پشت پرده مساله را رفع و رجوع کند.
دیگر ویژگی «ادبیات سیاسی» در آن نهفته که فاقد پارامترهای صفر و صدی است.هیچ دو دولتی در دنیا را مشاهده نمی کنید که 100 درصد با هم منافع مشترک داشته باشند و یا تمامی راه های گفتگو و مذاکره را با هم مسدود کنند.به تعبیری در ادبیات سیاسی کلماتی همچون «هیچ» و «همه» جایگاه معنایی ندارد.
وقتی کشوری توسط شورای امنیت مورد تحریم قرار می گیرد به کار بردن تعابیری چون «این تحریم ها کاغذ پاره است و هیچ تاثیری ندارد» و یا «آنقدر تحریم کنید تا زیر پایتان علف سبز شود» فاقد معنای سیاسی هستند .اگرچه عده ای بر این باورند که ما نباید به دشمنان و کسانی که می خواهند به ما فشار بیاورند با صراحت بگوییم که فشار شما برای ما سخت و گران است ،اما این با انکار نیمه خالی لیوان تفاوت می کند .چون هم به نوعی دروغ و قلب واقعیت است و هم نوعی عوام فریبی در آن وجود دارد.
به نظر شما بهتر نیست به جای چنین تعابیری از تعابیر معادلی چون«این تحریم ها ما را خودکفاتر می کند» استفاده کنیم.که هم بیانی درست است و هم بر روی نیمه پر لیوان تاکید می کند و در مورد نیمه خالی خودش را به خواب نمی زند.
البته به کار نبردن الفاظ زشت و غیر دیپلماتیک در ادبیات سیاسی موضوعی است که دیگران بارها به آن پرداخته اند و گوش شنوایی یافت نشده است.
چرا که شاید «آن ممه را لولو برده» باشد.
7:55 عصر
تهمت!
بدست روح اله ریاضی در دسته
بعد از آنکه آیت الله جنتی از بدست آوردن سندی سخن گفت که بنابر آن سران فتنه یک میلیارد از آمریکا پول گرفته اند،واکنش کسانی که به سران فتنه معروف شده اند شروع شد و آنان این خبر را تکذیب کردند و اعلام شکایت نمودند.
جدای از اینکه واقعا آقای جنتی در چه جایگاهی هست که چنین ادعایی را کرد،اما طبیعی بود که گام بعدی برای ایشان منتشر کردن این سند باشد تا هم دروغ سران به اصطلاح فتنه مشخص شود و هم عدالت آقای جنتی که در حداقل دو جایگاه شورای نگهبان و امام نماز جمعه شرط لازم برای ایشان است خدشه دار نشود.
بسیاری نماز جمعه امروز را بهترین فرصت برای افشای اسناد می دانستند که محقق نشد.یعنی تا به الان توسط فردی که بنا بر قانون اساسی شرط عضویت اش در شورای نگهبان عدالت بوده و هم برای امامت جماعت باید این شرط در او به اثبات برسد،تهمت و دروغی نسبت به برخی افراد صورت گرفته که بنا بر بسیاری از مستندات این کار انجام گناه کبیره و نافی عدالت لازم ایشان برای تصدی این سمت هاست.
نکته جالب قضیه هم آن است که ایشان در خطبه امروزشان همه را به ترک دروغ و تهمت در ماه رمضان دعوت کرده اند.چه زیبا کلام الهی فرموده:«اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم»
9:0 عصر
بازگشت نوری زاد
بدست روح اله ریاضی در دسته
محمد نوری زاد برگشته و دوباره دارد به همان سبک گذشته می نویسد که امیدوارم خدایش رحم کند.
از قدیم گفته اند که شنیدن کی بود مانند دیدن.حکم یک خانومی که خیلی نمی شناسمش و نمی خواهم شناختش در قضاوتم تاثیر بگذارد را گذاشته در سایتش و تیتر زده:«وقتی عبید زاکانی بر مسند قضاوت می نشیند»
شاید مثل گذشته ادبیات نوری زاد را نپسندم اما واقعا نمی دانم در برابر این حکم چه بگویم؟
اولش می گویم ای کاش جعلی و دروغ باشد و تکذیبش کنند.
بعد می گم امیدوارم حداقل مبنای حقوقی داشته باشد.
کم کم اش من اشتباه کرده باشم و واقعا مستدل و عادلانه و علوی محور باشد.
اصلا چه می دانم؟ خودتان بخونید .من که هر چی سعی می کنم نمی توانم هضم اش کنم.
حکم یکی از متهمان روز عاشورا
8:17 عصر
سانسور نظر شهید بهشتی
بدست روح اله ریاضی در دسته
بارها از قول این و آن در مورد «راه» آدمهای که شناسنامه انقلاب هستند شنیده ایم.گاهی هم کار به آنجا می رسد که به دوستان و نزدیکان آنان انگ در «راه» نبودن می زنند.استاد سروش محلاتی به بررسی برخی نظریات شهید بهشتی در جزوه «مواضع ما» پرداخته که ابتدا از آن جزوه حذف شده و سپس به صورت عملی محذوف و گاه عکس آن تبلیغ و حمایت شده.
به طور نمونه به نظر آن شهید بزرگوار در مورد حوزه فعالیت سپاه نگاه بیاندازید:
«در
اولین فرصت ممکن باید برای سپاه برنامه ای تهیه و اجرا شود که برادران و
خواهران پاسدار روزانه چند ساعت در یکی از کارهای جاری کشور در «بخش های
دولتی» یا «خصوصی» مشغول کار گردند، و در سپاه کمتر کسی باشد که یکسره در
سپاه کار کند و از جامعه و گردش عمومی کارها در جامعه به کلی جدا بماند.»
بهشتی
با نگاهی دوراندیشانه، به دو نکته توجه میداد: یکی آنکه سپاه، نمیتواند
همه اوقات نیروهای خود را در جهت مسئولیت های اصلی خویش پر کند. و دیگر
آنکه: فعالیت های ثانوی این نیروها که در سپاه مشغول به کارند، باید در بخش
های دیگر «دولتی» یا «خصوصی» برای انجام کارهای اقتصادی، صنعتی، تجاری،
فرهنگی و غیره پر شود. بر اساس طرح بهشتی، نیروهای سپاهی با فراغت از کار
خود در سپاه، اوقات مازاد خود را در «نهادهای دیگر» و به «فعالیت های دیگر»
میپردازند. از این رو «سپاه» به عنوان یک نهاد نظامی، مانند ارتش، فعالیت
محدود و تعریف شده ای دارد، هر چند که «اعضاء» آن برای داشتن فعالیت دیگر،
محدود نبوده و میتوانند در بیرون سپاه، به کار دلخواه خود اشتغال داشته
باشند.
با شهادت بهشتی، این دیدگاه بهشتی نیز نادیده گرفته شد و جمله
فوق از مواضع ما حذف گردید و به جای آن دیدگاه دیگری جایگزین شد. در مواضع
جدید، برای اینکه از نیروی انسانی سپاه، استفاده «کامل» در «خود سپاه»
انجام شود، انحصار فعالیت سپاه، به مسائل نظامی برداشته شد و برای آن
فعالیتهای غیرنظامی، تعریف گردید تا راه ورود این نهاد به عرصه های دیگر
از قبیل مسائل اقتصادی باز باشد.
درباره
آرشیو یادداشتها
-
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
شهریور 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
دی 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
آذر 93
مهر 93
دی 93
دی 94
تیر 94
بهمن 94
یادداشتهای آرشیو نشده
پیوندها
-
ام بی ای
محمدرضا اسدی
حسین حمیدی
حسین دسته باشی
مهدی قمصریان
نجوای من
برداشت های روزانه محسن
آیت خدا ؛مرتضی تهرانی
محمدجواد
مجتبی حاجی قاسمی
محمود
محمدحسین حسینی
دکتر حسن سبحانی
در حیرت
آریان گلصورت
علیرضا
عوام الناس
فریدمدرسی
اسحاق رهنما
دل نوشت
کوروش علیانی
دغدغه های حاجی
جنبش سبز
مسعود دیانی
محسن بیات زنجانی
مجتبی جراحی
سلمان عزیزم
مجید
آنتیک
وبلاگ خودم (بلاگفا)
وبلاگ ازلی ام
تورجان
نانوشته های یک ناشناخته
مه دی
خارج فقه استاد سروش محلاتی